شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

سونو بیوفیزیکال...

سلام به پسر گلم... من و شما الان ٣٧ هفته و ٢ روزه که نفسهامون با هم یکیه عزیزم.میدونم بعد ها دلم برای این دوران برای تکونات و... خیلی تنگ میشه.هر چند الان روزهای خیلی سختی رو میگذرونم.اخه میدونی همه جای بدنم درد میکنه.جای سالم تو بدنم نمونده.خیلی سنگین شدم.حتی نشستن و بلند شدن هم برام سخت شده ولی همش فدای یه تار موت.تحمل میکنم جیگر امروز رفتم سونو بیوفیزیکال.یعنی یه سونو معمولی انجام دادم بعد دکتر گفت برو یه چیزه شیرین بخور ٢ باره بیا.منم همین کارو کردم.اقای دکتر خیلی خونسرد بود و خیلی طولش داد.منم که طاق باز خوابیدن برام خیلی سخت شده داشت نفسم بند میومد.دکتر ولی با خونسردی کارشو میکرد.خلاصه همه قسمتای بدنتو بهم نشون داد ...
27 خرداد 1392

جشن سیسمونی...

سلام گل پسرم... امشب جشن سیسمونیه شما بود قشنگم.همه اومده بودن.زدیم و رقصیدیم و خلاصه  کلی خوش گذشت.الانم که دارم مینویسم برات کلییییییییییی خستم.ولی دلم نیومد بزارم برای فردا.گفتم تا داغم بیام برا تو هم بگم هزار ماشالله امشب چقدر جنب و جوش داری...بعضی از تکونات واقعا دردناکه ها مامانی دیگه همه چیز امادست و ما میشینیم منتظر تا ببینیم شما کی قدم میزاری رو چشم ما. خوب دیگه من برم لالا.خدا رو شکر که فردا جمعه اس و بابایی نمیره سر کار و من و شما میتونیم تا ظهر بخوابیم.خخخخخخخخخ...                      &nb...
17 خرداد 1392

...هفته 35...

سلام فسقلیه مامان... امروز 35 هفته و 1 روزته عزززززززززیزم.دیگه داریم به اخراش نزدیک میشیم.هورررااااااااااااا 2 روز پیش رفتم دکتر.یه سونوی دیگه نوشته که هم وزنتو ببینیم چقدره هم اینکه ببینیم سرت بالاست یا پایین امروزم با اقای پدر جان رفتیم واست قالی خریدیم.مبارکت باشه پسمل بلا این روزا سعی میکنم پیاده روی کنم.ولی چون هوا گرمه و بابایی هم دیر از سر کار میاد توی خونه روی تردمیل با دور اهسته پیاده روی میکنم.اخه این روزا من واقعا گرمایی شدم و حتی زیر کولر هم همینطور عرق میریزم          ...
13 خرداد 1392

اتاق قند عسلم...

سلااااااااااااام نفس مامان... عزیزم هفته پیش سرویس خوابت رو با کلی بد قولی بلاخره اوردن من و مامان جون هم لوازمت رو چیدیم...بابایی هم توی جابه جا کردن وسایل کمک کرد.البته هنوز کامله کامل نیست و یه سری چیزای دیگه هم باید بگیریم از جمله یه فرش خوشمل که اتاقت رو قشنگتر بکنه... فعلا این عکسا رو میزارم تا بعدا که کاملتر شد اتاق بقیشم بزارم.در ضمن باید بگم من و اقای پدر و شایان جون بسسسسسسسسسیار از مامان جون و بابا جونی به خاطر زحمتی که کشیدن برای نوه گلشون تشکر میکنیم اینم از عکسا... بقیه در ادامه مطلب...                 &nb...
4 خرداد 1392
1